نامه پنجم-اظهار وجود

سلام دخترم

تا چند وقت پیش وقتی میرفتیم سونوگرافی من میتونستم ببینمت و حست کنم

چند روزیه که راه جدیدی واسه اظهار وجودت پیدا مکردی

لگد میزنی اونم چه لگدی

انگار با مامانت دعوا داری

نمیدونم شاید برای اعلام رضایت و شاید عدم رضایتت از انجام کاری اینکارو میکنی

مثلا وقتی جات تنگ میشه فوری شاکی میشی و یه لگد جوندار میزنی

اولا باید دستم رو میذاشتم رو دل مامانی تا متوجه بشم

ولی الان دیگه با چشم هم میتونم ببینم

نمیدونی چقدر حس قشنگیه

راستش بعضی وقتا دلم برات میسوزه

حس میکنم اونجا اذیت میش و شایدم حوصله ات سر میره

خیلی وقتا سرکارمون میذاری

یعنی وقتی حواسمون نیست لگد میزنی

همچین که مامان به من میگه و دقت میکنم تو هم آروم میشی

نبینم بابا رو سرکار بذاریا

چند روز پیش مامان زنگ زد و گفت داری سکسکه میکنس

گفتم از کجا میدونی

گفتش آخه بصورت منظم هر چند ثانیه یه تکون میخوری

بهش گفتم بترسونش تا سکسکه دخترمون قطع بشه

اونم نامردی نکرد و گفت الان بهش میگم بابات میاد تا بترسه

آخه من ترسناکم؟آره دخترم؟



نظرات 2 + ارسال نظر
دل آرام شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:04 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

ای جانم
چه دخترک و پسرکمون(اشاره نا محسوس به پسر عموش) با هم به سکسکه افتادن
نه بابای گل معلومه که ترسناک نیستی... تازه دخترک خوشگلت کلی هم شاد میشه با دیدنت... حتما مامانی میخواسته خوشحالش کنه که به کل سکسکه اش یادش بره...

نگاه سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:48 ب.ظ

والا ترسناکی

آیکون سوت بلبلی بقول بعضیااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد