نامه یازدهم-پایان انتظار

سلام دخترکم

عزیز دلم 9 ماه گذشت

9 ماه که پر بود از لحظات شیرین و پراسترس

کافی بود دکتر یکم تو حرف زدنش مکث کنه

اونوقت من و مامانی پر از دلشوره و نگرانی میشدیم

هر وقت واسه آزمایش رفتیم و جوابش خوب بود

انگار دنیا رو بهمون دادن

نمیخوام زیاد حرف بزنم چون نه بلدم نه دوست دارم

فقط میخوام بگم که فردا (یعنی امروز)همه چی تموم میشه

شاید بگم همه چی شروع میشه

یه دنیای جدید

یه زندگی جدید

یه زندگی 3 نفره

جالبه که شروع این زندگی همزمان شده با پنجمین سالگرد ازدواجمون

امشب اونقدر فکرم مشغوله که نمیتون چیزی بنویسم

فقط بدون که خیلی نگرانم

امیدوارم فردا صحیح و سلامت تو بغلم باشی

هرچقدرم دوست داشتی گریه کن